چند هفته ای است که پوسترهای غزه در جای جای شهر دیده می شوند. پوستر هایی که همه گی عکس های عکاسانی است که این تراژدی انسانی را به تصویر کشیده اند. اما چند روزی است که پوستری طراحی شده و به شکل پوستر و بیلبورد در دستان دانشجویان, بر روی اتوبوس ها و در اندازه بزرگ تر در شهر دیده می شود. این پوستر عکسی است از یک دختر که اشک می ریزد و در پس زمینه ی شهر, تانک ها دیده می شوند و در کنار این کار نوشته شده است "غزه, کجایند آزادگان؟"
دختری که اشک می ریزد, یک دختر عراقی است در شهر بصره. تانک ها, تانک های نیروهای انگلیسی هستند در روز ورود به بصره در جنگ با عراق. این عکس را اود اندرسن عکاس وقت خبرگزاری فرانسه و عکاس فعلی آسوشیتدپرس در تاریخ هشتم آوریل 2003 گرفته است. این عکس یکی از بهترین عکس های خبرگزاری فرانسه از جنگ عراق است و جوایزی را نیز از آن خود کرده است.
استفاده از این عکس در موضوع غزه بسیار عجیب است. این مسئله از کمبود عکس و منابع عکس نیست چرا که در حال حاضرعکس های فاجعه انسانی غزه در تمام نشریات و خبرگزاری های داخلی و خارجی, سایت های مختلف اینترنتی و شبکه های تلویزیونی دیده می شود.
سه روز پیش عکس را به صورت بیلبورد در خیابان طالقانی دیدم اما پریروز وقتی که در جشن پیروزی حماس در دانشگاه تهران عکاسی می کردم پوستر آن را در دستان یک دانشجو دیدم. پس از عکاسی به او گفتم," این عکس, عکس عراقه نه غزه. عکس بصره در زمان جنگ عراقه که بعد از ورود نیروهای انگلیسی به شهر گرفتن." با تعجب نگاهم کرد انگار که سر کارش گذاشته ام و گفت " ولی روش نوشته غزه" گفتم " این عکس رو یکی از دوستا و همکارای من گرفته و بصره است. نوشته روی اون هم دلیل غزه بودنش نیست. فقط خواستم به شما بگم که بدونین عکس بصره رو گرفتین نه غزه" او هم با حالتی که نمی دانست چه بگوید خندید, من هم خندیدم و کارم رو ادامه دادم.
هفته پیش شخصی که شماره ام را از یک همکار گرفته بود زنگ زد و از من خواست تا عکسی از غزه برایش بفرستم تا پوستر شود و پخش سراسری شود. گفتم باید موضوع را با مدیر دفتر و مسئول بخش فروش در میان بگذارم. گفت "خب ما هم می خوایم بخریم و هزینه شو بدیم" گفتم " خب غیر از اینم نیست اما ما قوانینی داریم اگه فردا زنگ بزنین جواب قطعی می دم" زنگ نزد. گویا یک روز برایش خیلی دیر بود و گویا این صحبت من برایش عجیب بود. قانون, اجازه ,.. !!!
اما این موضوع را از دو جنبه بررسی می کنم. حقوقی و فرهنگی.
از دید حقوقی.
عکس های خبرگزاری های بزرگ دنیا به مشتریان فروخته می شود. این عکس ها نسبت به مشتری ها و شرایط مختلف, قراردادهای خاص خود را دارد. قرارداد با روزنامه ها یک جور است و با خبرگزاری ها طور دیگری است. اما در تمام قراردادهایی که برای جراید, مطبوعات, خبرگزاری ها و شبکه های تلویزیونی تنظیم می شود, حق استفاده از عکس ها فقط برای آن مشتری است و طرف قرارداد حق پخش عکس ها را به شخص ثالث و یا جریده ثالث ندارد مگر در موارد استثنایی هم چون قرارداد فرانس پرس و ایرنا.
قانون دیگری که در این قرارداد ها ذکر می شود, حق استفاده ادیتوریال و یا تحریریه ای از عکس هاست. به این معنی که مشتریان اعم از خبرگزاری ها, وبسایت ها, روزنامه ها و مجلات و ... تنها اجازه چاپ عکس ها را در اهداف مطبوعاتی و خبری دارند و حق استفاده از عکس ها را در پوستر, کارت پستال, تبلیغات و ... را ندارند.
در مورد این عکس هیچ کدام از این دو حالت رعایت نشده است. عکس مستقیم از خبرگزاری فرانسه خریداری نشده است, پس احتمالا توسط یکی از طرف های قرارداد در اختیار این بنیاد قرار گرفته تا پوستر شود. و چاپ این عکس نیز به شکل پوستر و بیلبورد بر خلاف قرارداد ادیتوریال است و غیر قانونی است.
از دید فرهنگی.
استفاده از هر عکسی به عنوان عکس غزه, اخلاقی نیست, چه از بعد حرفه ای در عکاسی و چه در گرافیک. دگر گونه کردن واقعیت است, چه با آگاهی باشد و چه از روی ناآگاهی. عکس یک جنگ دیگر را نمی توان حتی به شکل تزیینی به جای جنگی دیگر استفاده کرد.
اما ممکن است این عکس را یکی از کارکنان روزنامه, وبسایت و یا هر ارگان خبری که طرف قرارداد خبرگزاری فرانسه یا ایرنا بوده است, به این بنیاد داده باشد و یا فروخته باشد. از این دست کارهای غیر حرفه ای نیز در این سال ها زیاد دیده ایم که کاملا مخالف قوانین حرفه ای و اخلاقی در رسانه های امروزی است.
این مطالب را برای پی گیری حقوقی و یا حرفه ای ننوشتم. هرکدام از ما عکاسان و یا روزنامه نگاران در قبال چنین مسایلی مسئول هستیم. این را هم می دانم که در روزنامه ها بنا به دلایل مختلفی چون سرعت کار, مشکلات مالی برای تهیه عکس و .. اشتباهات این چنینی پیش می آید.
این قضیه را از روی کنجکاوی حرفه ای پی گیری کردم که آن هم برای خود داستانی دارد که در روزهای آینده می نویسم.
لینک عکس های بالا :

Comments
سلام
اول خودم رو معرفی کنم.
از دوستان نیما دیماری هستم
همیشه کارهای شما رو دنبال می کنم و خیلی علاقه مند به کارهای شما هستم
در مورد این مطلب هم واقعا نمی دونم چی میشه گفت ولی داریم توی یه جایی زندگی می کنیم که هر روز هزاران تناقض رو می بینیم و شاید اگه غیر از این باشه تعجب کنیم
Please write your comments